طاها... یک مرد کوچک

متن مرتبط با «نمی» در سایت طاها... یک مرد کوچک نوشته شده است

رایا می گه نمی خوام بزرگ شم

  • تازگیا پارک رو به این امید می ری که دوست پیدا کنی ولی چون هوا سرده خوب کسی نمی یاد و تو کلی ناراحتی می کنی که هیچ کس نیومد من دوست نشدم و ....امروز بهت گفتم هر وقت دیگه کت نپوشیدیم می خوام ببرمت مهدکودک اونجا یه پارک خوشگل داره و یه عالمه دوست کلی بهت خوش می گذره اولش کلی استقبال کردی و حتی تا شب مدام رویاشو بافتی و به طاها و بابا خبر دادی که قراره بری مهدکودک اما یهو ورق برگشت ...حالا الان دو روزه تصمصم گرفتی غذا هم نخوری که بزرگ نشی و نری مهدکودک ... آخه مادر من چه ربطی داره غذاتو بخور وروجک دوست داشتنی ...داستانها داریم ما بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دیگه مهد نمی رم

  • یادم نیست گفتم بهتون یا نه !!!! بلافاصله بعد از تعطیلات عید پروژه مصاحبه واسه ثبت نام مقطع پیش دبستانی من شروع شد !؟!؟! ... اخه واقعا پیش دبستانی مصاحبه می خواد ؟ واسه من که زیاد مهم نبود ... می رفتم و مصاحبه و با کارنامه ی مورد تائید می یومدم بیرون ... کجا ها رفتم ؟ پیشگامان ، رهیار ، علوی ، علامه ، سیمای فرهنگ ... همشون خوب بودن اما از همه بهتر سیمای فرهنگ بود چون خیابون روبرویی خونه ی مامان لیلا بود و نهار نمی موندم و با اینکه اصلا مثل بقیه مدرسه هایی که رفتم رنگی رنگی و خوشگل نبود و واقعا محیطش مدرسه ای بود ( از دید مامانم ) اما بشدت پسندیدمش و بعد از اونجا پامو , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها