پنج ماهگی دخترکم

ساخت وبلاگ
رایای جانم پنج ماهگیت مبارک ... چقدر زود داری بزرگ میشی عشق مامان.... ماه های زندگیت رسید به انگشت اشاره ...

مهمترین اتفاق این ماه اجازه ی شروع غذا از طرف دکتر بود ... که بر اساس علم روز دنیا گفتند از چهار و نیم ماهگی شروع کنیم .‌.. خوب ما هم ۱۶ ام آبان ماه برای اولین بار فرنی درست کردیم که شما امتحان کنی ... داداشی اصرار داشت اولین قاشق غذا رو بهت بده ... که خوب از مدل خوردنت زیاد خوشش نیومد .... البته که تو هم زیاد از فرنی خوشت نیومد ..‌‌ تو روزای بعد ترکیب سیب با فرنی و سیب با موز برات جذاب تر بود اما لب به فرنی و حریره نمی زنی ... یه بار بهت نون بربری دادیم وای عاشقتم که انقدر نمک می خوریش .... اگر بخوایم بگیریمش جیغ و دادی راه می اندازی که نگو و نپرس ..‌‌.

همچنان غریبی می کنی ولی خوب خیلی شرایط بهتر شده ... یعنی اگر وارد جمعی بشیم و این امکان رو بهمون بدن که شما تو بغل من با همه آشنا بشی ،می شه گفت گریه ای هم در کار نیست ....  جامپینگ فعلا تنها کاربردش اینه که عمودی همه رو می بینی و فعلا کشف نکردی چجوری میشه باهاش بازی کرد .... 

طاها... یک مرد کوچک...
ما را در سایت طاها... یک مرد کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amystarletb بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 8:48