تولد پنج سالگی

این مامان وبابا به من کلک زدن ... یه روز تولد بابام بود هی به من می گفتن تولدت مبارک و بوسم می کردن ... منم هی اصرار که تولد باباست نه من .... نگو تولد منم بود سرمو شیره مالیدن بهم نگفتن تااااااا امروز 

واسه من همه چیز تولد مهمه کیک ... تزئینات ... مهمونایی که دوستشون دارم ، و البته کادوهای تولد

به من گفتن امروز تولدمه و منم 20 روزی هر روز از اول انگشتامو شمردم تا برسیم به امروز 

به خاطر علاقه ی خیلی خیلی زیادم به دایناسورا ، کیک تولدمو یه تیرانازروس دوست داشتنی انتخاب کردیم ... اما وقتی رفتیم واسه خرید تزئینات ، هیچ چیز دایناسوری ای یافت نشد ، و از اونجائیکه واسه من ماهیت تولد مهمه ، ریسه و ظرفای یک مصرف رو با نماد رئال مادرید انتخاب کردم .

بگما من حساسیت تیمی ندارم بابام و پویا و محراب استقلالی و رئالین و محمد و رادین پرسپولیسی و بارسلونایی ... منم به اصرار بابام استقلالی و رئالی و واسه نشکستن دل رادین وقتی پیش اونم پرسپولیسی و بارسلونایی... عجیبا" قریباااااا

لباس تولدمم با اینکه لباس با طرح دایناسور داشتم اما یه چیز دیگه پوشیدم و با بابام ست کردم .

اوه اوه اینو بگم که تیز بازیم گل کرد و تو گوشی مامان عکس یه لگو پیدا کردم و انقدر سوال پیچش کردم تا فهمیدم کادوی تولدمه و حسابی سر کیف اومدم

و بالاخره بعد از این همه تاخیر به روز تولد رسیدیم .... خوب من بزرگتر شدم و مثل پارسال 6 صبح پانشدم برم رو مخ مامانم که کی مهمونا می یان اما از ساعت سه چهار بعداز ظهر دیگه حسابی و کلافه و منتظر بودم .... بگذریم که مهمونام ساعت 8 بعضیا هم نزدیک 9 اومدن و این انتظار واسه من بی نهایت طولانی شد .

خلاصه ساعت 9 کیک رسید و خوشحالی بی نهایت من و فوت کردن شمع 5 سالگی و بریدن کیک و عکس 

بعد از همه ی اینا هم قسمت دوست داشتنی کادوها بود که یه لگوی بزرگ ژوراستیک و یه لگوی موتور و یه دست لباس تیم استقلال و یه وسیله آموزش الفبا به همراه کلی هدیه نقدی گرفتم .

و اما شام ....

مامان و خاله راضیه از روز قبلش یه سره در حال آشپزی بودن و یه عالمه غذاهای خوشمزه درست کردند : ته چین گوشت و بادمجان - دلمه برگ مو - کتلت - ماکارونی - سالاد کرفس و ژله های رنگارنگ همراه انواع دمنوشها و کیک 

جاتون خالی خلاصه مطمئنم به خودم از همه خیلی خیلی بیشتر خوش گذشت ... امیدوارم به مهمونامم خوش گذشته باشه ...مرسی که اومدید و دستتون دارم

 

پی نوشت : درست کردن لگو ژوراستیک دقیقا یک روز کامل زمان برد ... بابا امیر ممنونم که وقتتو به من دادی

طاها... یک مرد کوچک...